جستجوی در متن گلستان سعدی

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

مناجات عبدالقادر

عبدالقادر گيلانى را در كنار كعبه ديدند، صورتش را بر روى ريگ زمين نهاده بود و چنين مى گفت :
خدايا! مرا ببخش و اگر سزاوار عذاب هستم ، مرا در قيامت نابينا محشور كن تا در برابر نيكان شرمسار نگردم .
روى بر خاك عجز مى گويم
هر سحرگه كه باد مى آيد
اى كه هرگز فراموشت نكنم
هيچت از بنده ياد مى آيد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر