دزدى به گدايى گفت : ((شرم نمى كنى كه براى به دست آوردن اندكى پول به سوى هر كس و ناكسى دست دراز مى كنى ؟ ))
گدا پاسخ داد .
دست دراز از پى يك حبه سيم
به كه ببرند به دانگى و نيم :
دست گدايى دراز كردن براى يك دانه بهتر از آن است كه آن دست را بخاطر دزدى چيزى به اندازه بهاى يك دانگ و نيم قطع كنند.))
گدا پاسخ داد .
دست دراز از پى يك حبه سيم
به كه ببرند به دانگى و نيم :
دست گدايى دراز كردن براى يك دانه بهتر از آن است كه آن دست را بخاطر دزدى چيزى به اندازه بهاى يك دانگ و نيم قطع كنند.))
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر